"All our invention and progress seem to result in endowing material forces with intellectual life, and in stultifying human life into a material force." – Karl Marx

فقط وقتيكه فرد بالفعل انسانى، شهروند تجريدى را به خود بازگردانده باشد...وقتيكه قدرت اجتماعى خود را طورى ادراك و سازماندهى كرده باشد كه ديگر نيروى اجتماعى همچون قدرتى سياسى از او جدا نشود، فقط در آنموقع است كه رهايى انسانى كامل ميگردد.-- کارل مارکس


Sunday, October 16, 2011

انسان، طبیعت و محیط زیست
درآمدی بر "فلسفه طبیعت" مارکس
پیشگفتار
انسان معاصر دردهه دوم قرن حاضر، در مواجهه با تخریب ترمیم ناپذیر زیست محیطی و زیست بومی، دوباره با عارضه ای زیست مدارانه روبرو شده که امکان تداوم پایدار هستی انسانی و بلکه کل کره زمین و موجودات زنده اش را به پرسشی مبرم تبدیل کرده است. آخرین باری که بشر با چنین شدتی با بحران ادامه زیست درگیر شده بود، درنیمه قرن بیستم و ازپس بارش بمبهای هسته ای برسر مردم هیروشیما، و سپس رقابت هسته ای آمریکا و شوروی بود.

درآنزمان هم بسان امروز آسیب پذیری جامعه بشری و امکان ادامه حیات به بحرانی معرفتی و معیاری برای سنجش "معنای" زندگی و چالش "اصالت" انسان تبدیل گشته بود. پرسشهایی همچون: "آیا بشر آینده ای دارد؟" توسط اندیشمندان بزرگی مثل برتراند راسل، غالبا خود هستی را به "معمایی" تشبیه نموده و بدان بدیده تردید می نگریست. 

Sunday, July 3, 2011

"ترور انقلابی"، پندارهای "ناب" و بتوارگی جهان "شیئی"

خوانش دوباره «پدیدارشناسی ذهن» هگل، فصل "آزادی مطلق و ترور" (۱)

پیشگفتار

بااینکه بیش از دوسده از نگارش کتاب «پدیدارشناسی ذهن» هگل گذشته است، این اثر نه فقط تازگی خود را ازدست نداده، بلکه مرتبا درسطح جهانی و بزبانهای مختلف تجدید چاپ می شود. همواره پژوهشهای متعدد و مباحث مهمی حول مفاهیم فلسفی این کتاب درجریان بوده که معمولا، دانسته یا ندانسته، برزمینه‌ای از تحولات عمیق اجتماعی شکل گرفته است. بویژه فصل "آزادی مطلق و ترور" این اثر مورد تأمل بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته که بنوعی درصدد پاسخگویی به چرایی ظهور ترور ازدرون انقلابات قرن پیش و نیز عصر حاضر بوده اند.

Wednesday, March 16, 2011

آموزه هایی از هگل درباره `رفرماسیون` برای امروز
دانسته است که هگل خواندن روزنامههای صبحگاهی را به عبادت ترجیح میداده و از دانشگاهها بمنزله "کلیساهای ما" یاد می کرده است. مع الوصف، به اعتبار عبارتی از وی که خود را یک "لوتری" نامیده، باوری سمج درتاریخ ریشه بسته که هگل نسبت به "رفرماسیون" و تحولات بعدی آن نگرشی غیر انتقادی داشته است. معضل این جستار تبیین اهمیت رفرماسیون دراندیشه هگل، پی آمدهای آن و درحدامکان استفاده از دستاوردهایش برای زمان کنونی است. همینجا باید اقرار کنم که قطعه قطعه کردن منظومه فکری هگل و پرداختن به یکی از وجوه آن، ذاتا با روح فلسفه هگل در تعارض است. لذا مطمئنا این سطور حاوی نقایصی اساسی است که امیدوارم بواسطه بحث، تعاملات و بازنگریهای بعدی مرتفع گردد. این نویسنده حتی المقدور سعی دارد در این نگاه اجمالی، بجای استناد به تعابیر دیگران، مستقیما به خود هگل رجوع کند تا او خود زبان  سخن بگشاید

Sunday, February 27, 2011

`مدخلی` بر ویراست جدید منشور سبز

همنانطور که انتظار می رفت، آقای میرحسین موسوی به عهد خویش وفادار ماند و متن منشور سبز را که "قدم اولین" بود با یک "ویراست جدید" تکمیل نمود. ایشان ابراز امیدواری کرده بودند که "جنش سبز درسیر تکاملی خود انشااله متن کاملتر و زیباتری خواهد آفرید." متن جدید نه فقط به این مهم تحقق بخشیده، بلکه بلحاظ امضای مشترک با آقای کروبی، بدان اهمیت خاصی داده است.
ویراست جدید منشور، متاسفانه در شرایطی منشر می شود که از نویسندگانش سلب آزادی شده، هردو در "حصر خانگی" بسر برده و تمامی ارتباطاتشان با جهان بیرون قطع شده است. لذا در وهله کنونی می باید آزادی فوری و بیقید و شرط آنها و نیز فاطمه کروبی و زهرا رهنورد، در سرلوحه مطالبات عاجل کلیه کوشندگان راه آزادی قرار گیرد؛ چه آنها که با کلیه مفاد منشور توافق نظری دارند و چه آنهائیکه کماکان پرسشهایی بیجواب مانده از منشور سبز داشته و به بالندگی و تعمیق دائمی آن چشم بسته اند. درسته که درخواستهای بنیادین جامعه ایران حتی با حذف فیزیکی آندو از بین نخواهد رفت اما حضور فعال ایشان برای تداوم، جهت بخشی و هدایت جنبش اعتراضی امروز اساسی استمضافا اینکه حاکمین مستبد و ظالم ما مطمئنا چگونگی واکنش عمومی به تداوم اسارت آنها را همچون محکی برای اقدامات بعدی خود علیه آنها و کل جنبش آزادیخواهی ایران ارزیابی می کنند.