فریفتاری سرمایهی بهرهدار[1]
کارل مارکس / ترجمهی علی رها
شکل درآمد و منبع درآمد بتوارهترین نمود روابط تولید سرمایهدارانه است. شکل وجودی آن [روابط] بدانگونه است که درسطح پدیدار گشته و از پیوندهای نهفته و حلقههای ارتباطی بینابینی گسسته شده باشد. ازاینرو، زمین منبع اجاره، سرمایه منبع سود، و کار منبع دستمزدها میشود. شکل مجعولی که مظهر یک واژگونگی واقعی است، در نظر حاملان این شیوهی تولیدی از نمودی طبیعی برخوردار میگردد. افسانهای است فاقد رؤیا؛ یک دین عوامانه است. در واقع اقتصاددانان عامیانه – که بههیچوجه نباید با پژوهشگران اقتصاد که مورد انتقاد ما بوده اند اشتباه گرفته شوند – مترجمان مفاهیم، انگیزهها والخ، نمایندگان شیوهی تولید سرمایهداری هستند؛ کسانی که در اسارت این نظام تولیدی هستند و در ذهنیت آنها ساحت سطحی آن انعکاس مییابد. آنها آن [نظام] را به زبانی مکتبی ترجمه میکنند ولی این عمل را از خاستگاه بخش حاکم، یعنی سرمایهدارها انجام میدهند، و طرز برخورد آنها نه سادهلوحانه و نه عینی بلکه توجیهگرانه است. بیان محدود و مکتبی مفاهیم عوامانهای که ضرورتاً درمیان نمایندگان این شیوهی تولیدی ظهور پیدا میکند، با اقتصاد سیاسیدانانی چون فیزیوکراتها، آدام اسمیت و ریکاردو که درپی درک روابط درونی پدیدهها میبودند، کاملاً متفاوت است.