"All our invention and progress seem to result in endowing material forces with intellectual life, and in stultifying human life into a material force." – Karl Marx

فقط وقتيكه فرد بالفعل انسانى، شهروند تجريدى را به خود بازگردانده باشد...وقتيكه قدرت اجتماعى خود را طورى ادراك و سازماندهى كرده باشد كه ديگر نيروى اجتماعى همچون قدرتى سياسى از او جدا نشود، فقط در آنموقع است كه رهايى انسانى كامل ميگردد.-- کارل مارکس


Sunday, May 26, 2024

مکاتبات مارکس پیرامون ویراست فرانسوی «کاپیتال»

مکاتبات مارکس پیرامون ویراست فرانسوی «کاپیتال»

 

[یادداشت مترجم: متن زیر ترجمه‌ی چکیده‌ی ۲۴ نامه از مارکس به‌همراه ۵ نامه‌ی ضمیمه از انگلس، جنی همسر مارکس، و جنی دختر مارکس، و نیز پیش‌گفتار و پی‌گفتار ویراست فرانسوی کاپیتال است. این نامه‌ها مجموعاً به فرایند ترجمه و انتشار جلد نخست کاپیتال به زبان فرانسوی مربوط می‌شوند. از همان نخستین نامه، اول ماه مه ۱۸۶۷، مشخص است که حتی پیش از انتشار نخستین ویراست آلمانی کتاب (۱۴ سپتامبر ۱۸۶۷)، مارکس ‌به‌ویژه درصدد انتشار متن فرانسوی بود. از نخستین تلاش‌ها در سال ۱۸۶۷ تا انتشار (۷۵-۱۸۷۲)، فرایند ۷ ساله‌ی ترجمه و انتشار مسیر پرفرازوفرودی را طی می‌کند که یک ترجمه‌ی ناتمام از چارلز کلر، مخالفت با ترجمه‌ی موزس هس پس از ۳ سال کشمکش، و سرانجام انتخاب ژوزف روی برای ترجمه را شامل می‌شود.

Tuesday, May 7, 2024

نظریه‌های انباشت، بحران و سقوط ناگزیر سرمایه در نزد مارکس و لوکزامبورگ

 نظریه‌های انباشت، بحران و سقوط ناگزیر سرمایه در نزد مارکس و لوکزامبورگ

فصل سوم کتابِ رُزا لوکزامبورگ، جنبش آزادی زنان، و فلسفه‌ی انقلاب مارکس، اثر رایا دونایفسکایا

 

پس از آن‌که سوسیال‌دموکراسی آلمان تحلیل‌های لوکزامبورگ را هم درباره‌ی مسأله‌ی موضوعیت اعتصاب عمومی طی مبارزه برای حق انتخابات، و هم ضدامپریالیسم سازش‌ناپذیری که در ارتباط با «واقعه‌ی مراکش» ابرازکرد، ردّ کرد، لوکزامبورگ با منزوی کردن خود از کار حزبی، فرصتی یافت تا خود را شدیداً در تولید برجسته‌ترین اثر نظری‌اش، انباشت سرمایه (سهمی بر تشریح امپریالیسم)،[1] درگیر کند. از زمان نامه‌ای که در اواخر سال ۱۹۱۱ به کنستانین زتکین نوشت، یعنی هنگامی‌که برای بارِ نخست در اندیشه‌ی آن اثر بود، معلوم بود که نه فقط شکست او در حزب به تحمل فرصت‌طلبی سیاسی حاکم بر آن منجر نشد، بلکه مصمم شد تا «ریشه‌های اقتصادی امپریالیسم» را کشف کند. او احساس می‌کرد که در این اثر وسیعِ ۴۵۰ صفحه‌ای به عرصه‌ی جدیدی گام نهاده است که هیچ‌کس، حتی مارکس، هرگز به آن وارد نشده بود. به‌دیده‌ی او جلد ۲ کاپیتال ناتمام است چراکه مارکس پیش از آماده‌کردن آن‌ برای چاپ درگذشته بود. او آنچه را انگلس از دست‌نوشته‌های به‌جامانده از مارکس «برساخته‌ بود» به زیر سؤال برد. آشکارا او اطمینان داشت که به‌عنوان دانش‌آموخته‌ی مارکس، می‌تواند وظیفه‌ای را که مارکس «ناتمام» گذاشته بود کامل‌کند. همان‌گونه که بعداً اشاره کرد: «حل این مسأله (مانند بسیاری دیگر) آشکارا به دانش‌آموزانش واگذار شده بود ، و انگیزه‌ی انباشت من، تلاشی در این مسیر بود.»