"All our invention and progress seem to result in endowing material forces with intellectual life, and in stultifying human life into a material force." – Karl Marx

فقط وقتيكه فرد بالفعل انسانى، شهروند تجريدى را به خود بازگردانده باشد...وقتيكه قدرت اجتماعى خود را طورى ادراك و سازماندهى كرده باشد كه ديگر نيروى اجتماعى همچون قدرتى سياسى از او جدا نشود، فقط در آنموقع است كه رهايى انسانى كامل ميگردد.-- کارل مارکس


Tuesday, April 11, 2023

مارکس درباره‌ی حکم اعدام

 حکم اعدام: دولت هانسمان و لایحه ی جزایی فرتوت پروس

 

کارل مارکس، «نیو راینیشه تسایتونگ»، شماره ی ۶۵، ۳ اوت ۱۸۴۸

 

     کلن، ۳ اوت: ما قبلا بارها گفته بودیم که دولت هانسمان [Hansemann] [1]از هر راه ممکن وزارت بودلسویچ [Bodelschwingh][2] را می ستاید. از پسِ تایید انقلاب، تایید وضعیت کهنه ی دولت پروس فرا می رسد. چنین است راه و رسم دنیا.[3]

 

     اما جناب هانسمان به چنان فضیلتی نایل شده است که حتی از دسته از اعمال آقایانی مانند بودلسویچ، ساویگنی [Savigny][4] و همپالکی هایشان تمجید می کند؛ اعمالی که او در دوره ای که نماینده ی راین در مجلس محلی بود با شور عظیمی با آن پیکار می کرد. این دستاوری است که قطعا توطئه گران پوتسدام [Potsdam camarilla][5] روی آن حساب نکرده بود. ولی با این وصف! لطفا مقاله ی زیر که در آخرین شماره ی «آنزیگر دولتی پروس»[6] منتشر شده است را بخوانید:

 

     «برلین، اول اوت. آخرین شماره ی نشریه ی وزارت دادگستری در ''بخش غیر رسمی'' خود مشاهداتی آماری منتشر کرده است که به مجازات اعدام و نیز بررسی احکام صادره و تایید شده بین سال های ۱۸۲۶ تا ۱۸۴۳، به استثنای احکام صادره در تحقیقات باصطلاح عوام فریبانه، مربوط می شود. این کار با بهره گیری از اسناد وزارت دادگستری انجام شده است که به خاطر اهمیت موضوع، باید توجه ویژه ی خواننده را در این باره جلب کند. بر اساس این گزارش در مدتی که فوقاً به آن اشاره شد:

۱ – در ایالت راین ۱۸۹ حکم اعدام صادر شده که شش تای آن تایید شده است؛

۲ – در سایر ایالات ۲۳۷ حکم اعدام صادر شده که نود و چهارتای آن تایید شده است؛

مجموعا ۴۲۶ حکم اعدام صادر شده که صدتای آن تایید شده، ولی چهارتای آنها به خاطر فرار یا مرگ مجرم انجام نشده است.

 

     چنانچه در آن دوره ی معین زمانی، لایحه ی جدید قانون کیفری سال ۱۸۴۷ به اجرا گذاشته شده بود، نتایج زیر حاصل می گشت:

۱ - ۱ – در ایالت راین ۵۳ حکم اعدام که پنج تای آن تایید می شد؛

۲ – در سایر ایالات ۱۳۴ حکم اعدام که هفتاد و شش تای آن تایید می شد؛

مجموعا ۱۸۷ حکم اعدام که هشتاد و یکی از آنها تایید می شد، به شرطی که برای آنهایی که تایید شده، همان اصول پیشین به کار گرفته می شد. بنابراین، حکم اعدام برای ۲۳۷ مجرم که تحت قوانین موجود به مرگ محکوم شده بودند، اجرا نمی شد. همینطور نیز حکم اعدام ۱۹ مجرمی که اجرا شد.

 

     بر اساس آمار، سالیانه به طور میانگین:

۱ – در ایالت راین ۱۰ و ۱۸/۹ حکم اعدام صادر شد و ۱۸/۶ از آن تایید گشت،

۲ – در سایر ایالات ۱۳ حکم اعدام صادر شد و ۵ و ۱۸/۴ از آنها تایید گشت.

 

     اما چنانچه لایحه در آن زمان اجرایی می بود، سایانه به طور میانگین:

۱ – در ایالت راین ۲ و ۱۸/۱۷ حکم اعدام صادر می شد و ۱۸/۵ از آن تایید می گشت،

۲ – در سایر ایالات فقط ۷ و ۱۸/۷ حکم اعدام صادر می شد و ۴ و ۱۸/۴ از آنها تایید می گشت.

     و حالا از لایحه ی جزایی نابخردانه، عالی و افتخار آمیز سلطنتی پروس قدردانی کن! احتمالا در ظرف ۱۸ سال فقط یک حکم اعدام کم تر در ایالت راین اجرا می شد! عجب امتیازی!

 

     اما آن متهمان بی شماری که از یک هیات منصفه محروم بوده و توسط قضات سلطنتی محکوم و زندانی می شدند، تنبیه بدنی شرم آور با شلاق های پروس قدیم که در اینجا، در راین، جایی که ما ۴۰ سال پیش خود را از شلاق خوردن آزاد کردیم، اجرایی می گشت؛ اقدامات کثیفِ ناشی از جرم های ضد اخلاقی که در قانون ناشناخته اند؛ اقداماتی که می توانست دوباره توسط تخیل چرکین و منحط شوالیه های قانون پروس ساخته و پرداخته شود؛ بی رحمانه ترین آشفتگی در مفاهیم حقوقی، و سرانجام، محاکمه های سیاسی بی شمار ناشی از مقررات موذیانه و مستبدانه ی آن ورق پاره ی نفرت انگیز؛ به یک کلام، پروسی کردن کل ایالت راین. آیا مرتدان راین در برلین واقعا معتقدند که ما تمام این موارد را حتی برای یک سر بریده شده، فراموش می کنیم؟

 

     واضح است: جناب هانسمان می خواهد توسط نماینده ی خود در قوه ی قضایی، جناب مارکر [Marker]، آنچه حتی از بودلسویچ هم فراتر است را اجرایی کند. در واقع او اکنون می خواهد لایحه ی جزایی قدیمی پروس که کاملا مورد نفرت است را اجرایی کند.

 

     هم زمان ما فهمیده ایم که سیستم هیات منصفه فقط در برلین، آنهم به طور آزمایشی، معرفی خواهد شد.

 

     بنابراین: نتیجه ی خارق العاده، نه ارایه ی قانون راین به پروس قدیمی، بلکه عرضه ی قانون قدیم پروس به اهالی راین است؛ چه ''دستاورد'' عظیمی توسط انقلاب مارس! همین و بس.

 

 

 

 

 

زیرنویس ها:



[1] دیوید هانسمان (۱۸۶۴-۱۷۹۰)، سرمایه دار آلمانی و یکی از رهبران بورژوازی لیبرال. وزیر دارایی در سال ۱۸۴۸.

[2] ارنست بارون فون بوداسویچ (۱۸۵۴-۱۷۹۴)، سیاستمدار محافظه کار پروس، وزیز دارایی در ۱۸۴۲، و وزیر داخلی بین سال های ۱۸۴۵ تا ۱۸۴۸.

[3] گفتاوردی تعدیل یافته از گوته، فاوست، قسمت نخست، ''در بوستان''.

[4] فردریش کارل فون ساویگنی (۱۸۶۱-۱۷۷۹)، وکیل آلمانی، رهبر مکتب تاریخی قانون، و وزیر تجدید نظر در قانون بین سال های ۱۸۴۲ تا ۱۸۴۸.

[5] پوتسدام پایتخت برندنبورگ در مجاورت برلین. شهری که فردریک فردریک ویلیام چهارم پس از انقلاب مارس ۱۸۴۸ در یک سخنرانی وعده ی رفرمهایی قانونی داد. اما افسران ارتش و عوامل رژیم پیشین، معروف به ''حلقه ی کورت'' یا ''کاماریلا''، علیه إصلاحات و تقویت قدرت پادشاه مشغول توطئه گری شدند تا زمینه های یک ضد-انقلاب را فراهم کنند.

[6] ، شماره ی ۹۰، ۱ اوت ۱۸۴۸.Preussiche Staats-Anzeiger

No comments:

Post a Comment