"All our invention and progress seem to result in endowing material forces with intellectual life, and in stultifying human life into a material force." – Karl Marx

فقط وقتيكه فرد بالفعل انسانى، شهروند تجريدى را به خود بازگردانده باشد...وقتيكه قدرت اجتماعى خود را طورى ادراك و سازماندهى كرده باشد كه ديگر نيروى اجتماعى همچون قدرتى سياسى از او جدا نشود، فقط در آنموقع است كه رهايى انسانى كامل ميگردد.-- کارل مارکس


Tuesday, April 11, 2023

فقر و جنایت در: ''دولت نمونه'' بلژیک

 فقر و جنایت در: ''دولت نمونه'' بلژیک

کارل مارکس: «نیو راینیشه زایتونگ»، شماره ۶۸، ۷ اوت ۱۸۴۸

 

 

     کلن، ۶ اوت. اجازه دهید یکبار دیگر به بلژیک نظر افکنیم، به ''دولت نمونه'' مشروطه ی ما، به الدورادوی[1] [El Dorado] سلطنتی با گسترده ترین مبنای دموکراتیک، دولتمردان برلین و مایه ی افتخار «کلنیشه تسایتونگ».

 

     برای شروع، اجازه دهید به وضعیت اقتصادی نگاه کنیم که قانون اساسی بسیار تمجیده شده ی آن صرفا چارچوب پر زرق و برق آن را تشکیل می دهد.

 

     [نشریه ی] «مانیتور» بلژیک – بلژیک هم «مانیتور» خود را دارد – خبر زیر را در باره ی وسیع ترین رعایای لئوپولد[2] [Leopold] درج کرده است: مسکنت.

 

     در لوکزامبورگ از هر ۶۹ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

     در نیمور از هر ۱۷ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

     در آنتورپ از هر ۱۶ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

     در لیگ از هر ۷ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

     در لیمبورگ از هر ۷ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

     در هینات از هر ۶ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

     در ایسترن از هر ۶ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

     در فلاندرز از هر ۵ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

     در برابانت از هر ۴ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

     در وسترن از هر ۴ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

     در فلاندرز از هر ۳ نفر، یک نفر یارانه دریافت می کند.

 

     پی آمد رشد فقر بنا به ضرورت، گسترش بیشتر فقر خواهد بود. کلیه ی افرادی که زندگی مستقل خود را حفظ می کنند، به خاطر مالیات بر یارانه ای که بر این شهروندان بیچاره تحمیل می شود، تعادل مدنی خود را از دست می دهند و به ورطه ی خیرات عمومی فرو می افتند. فقر، با ضریب رو به رشدی، فقر ی آفریند. اما بزهکاری به همان نسبت رشد فقر، رشد می کند و منبع حیاتی خود کشور، یعنی جوانان، را نابود می کند.

 

     سال های ۱۸۴۵، ۱۸۴۶ و ۱۸۴۷ مدارک تاسف باری در این مورد ارایه می دهند.

     تعداد پسران و دختران جوان زیر ۱۸ سال که در حبس قضایی بودند:

 

 

۱۸۴۵

۱۸۴۶

۱۸۴۷

پسران

۲،۱۴۶

۴،۶۰۷

۷،۲۸۳

دختران

۴۲۹

۱،۲۷۹

۲،۰۶۹

جمع

۲،۵۷۵

۵،۸۸۶

۹،۳۵۲

جمع کل

۱۷،۸۱۳

 

 

     بنابراین، از سال ۱۸۴۵ به بعد تعداد جوانان مجرم زیر ۱۸ سال حدوداً سالانه دوبرابر می شود. بر مبنای این ضریب، بلژیک در سال ۱۸۵۰، ۷۴،۸۱۶ و در سال ۱۸۵۵، ۲،۳۹۳،۳۱۲ مجرم خواهد داشت؛ یعنی، افزون بر کل تعداد جوانان زیر ۱۸ سال، و بیش از نیمی از کل جمعیت. تا سال ۱۸۵۶، کل بلژیک، منجمله کودکان زاده نشده، زندانی خواهند بود. آیا سلطنت به مبنای دموکراتیک گسترده تری چشم دوخته است؟ برابری در زندان برقرار است.

 

     هر دو نوع قرص [جیمز] موریسون[3] در سطح اقتصاد ملی بی نتیجه آزمایش شده است: از سویی، تجارت آزاد، و از سوی دیگر، تعرفه های حفاظتی. در فلاندرز، فقر تحت نظام تجارت آزاد زاده شد، زیر پوشش تعرفه ها علیه منسوجات کتانی و الیاف کتانی، شدید تر شد.

 

     بنابراین، همانطور که جدول تطبیقی اخیر، منتشره توسط تجارت خارجی بلژیک در شش ماه اول سال های ۱۸۴۶، ۱۸۴۷ و ۱۸۴۸، ثابت می کند، در حالی که فقر و جرم در میان پرولتاریا رشد می کند، منابع درآمد بورژوازی درحال خشکیدن است.

 

     به استثنای کارخانه های اسلحه و میخ سازی، که به طور استثنایی موفق بوده اند، و کارخانه های پارچه سازی که شهرت باستانی خود را حفظ کرده اند، و تولید فلز روی، کل صنایع بلژیک در وضعیت زوال یا رکود است.

 

     به جز چند استثنا، صادرات محصولات معدنی و فلزی بلژیک، کاهشی محسوس داشته است.

 

     چند نمونه را ذکر می کنیم:

 

 

۶ ماه اول ۱۸۴۷

۶ ماه اول ۱۸۴۸

ذغال سنگ (به تن مکعب)

۸۶۹،۰۰۰

۵۴۹،۰۰۰

آهن خام

۵۶،۰۰۰

۳۵،۰۰۰

آهن ریخته 

۴۶۳

۱۷۲

خط آهن

۳،۴۸۹

۱۳

آهن کوبیده

۵۵۶

۴۳۴

میخ

۳،۲۱۰

۳۶۱۸

جمع کل

۹۳۲،۷۱۸

۵۸۸،۲۳۷

 

     بنابراین، کل کاهش این ۳ نوع جنس، برای ۶ ماه اول سال های ۱۸۴۸، ۳۴۴،۴۸۱ تن است که حدودا بیش از یک سوم است.

 

     حال به صنعت نساجی می رسیم:

 

 

۶ ماه اول ۱۸۴۶

۶ ماه اول ۱۸۴۷

۶ ماه اول ۱۸۸۴

الیاف کتانی [به کیلوگرن]

۱،۰۱۷،۰۰۰

۶۲۳،۰۰۰

۳۰۶،۰۰۰

پارچه کتانی

۱،۴۸۳،۰۰۰

۱،۲۳۰،۰۰۰

۶۸۱،۰۰۰

جمع کل

۲،۵۰۰،۰۰۰

۱،۸۵۳،۰۰۰

۹۸۷،۰۰۰

 

     کاهش ۶ ماه اول سال ۱۸۴۷ نسبت به ۱۸۴۶، ۶۵۷،۰۰۰ کیلوگرم، کاهش ۱۸۴۸ نسبت به ۱۸۴۶، ۱۶۱،۰۰۰ کیلوگرم، یا ۶۵ درصد بالغ می شود.

 

     صادرات کتاب، کریستال و پنجره ی شیشه ای به شدت کاهش یافته است. همینطور نیز صادرات پنبه و جامه ی کتانی، الیاف کتانی، پوست درخت و تنباکوی فراورده شده.

 

     گسترش فقر، مستولی شدن جرایم بر جوانان، و زوال منظم صنعت بلژیک، مبنای مادی دل خوشی های قانونی زیر را تشکیل می دهد: نشریه ی «ایندیپندنت» که طرفدار دولت است، ۴۰۰۰ مشترک دارد که از اعلام آن هرگز خسته نمی شود. ملینه[4] [Mellinet] سالخورده، تنها ژنرالی که حیثیت بلژیک را نجات داد، در حبس خانگی به سر می برد، و ظرف چند روز آینده در آمنتورپ در برابر دادگاه عالی ظاهر خواهد شد...سرانجام آنچه رنج بلژیک را جبران می کند این واقعیت است که به دانشگاه مونتسکیوی برلین تبدیل شده است و از تحسین «کلنیشه تسایتونگ» برخوردار است. آه، ای بلژیک خرسند!

 

 

منبع:

Karl Marx, Frederick Engels, Collected Works, Volume 7 International Publishers, NY. 1977, pp. 333-37

 



[1] الدورادو، قلمرو وفور و نعمت.

[2] لئوپولد، پادشاه بلژیک از سال ۱۸۳۱ تا ۱۸۶۵.

[3] طعنه به قرص ''معجزه آسا''ی جیمز موریسون، که به ''قرص موریسون'' شهرت یافت که کاملا بی اثر بودند.

[4] دیوید ملینه، ژنرال جمهوری خواهی که برای شرکت در انقلاب ۱۸۴۸ محکوم به مرگ شده بود.

No comments:

Post a Comment