"All our invention and progress seem to result in endowing material forces with intellectual life, and in stultifying human life into a material force." – Karl Marx

فقط وقتيكه فرد بالفعل انسانى، شهروند تجريدى را به خود بازگردانده باشد...وقتيكه قدرت اجتماعى خود را طورى ادراك و سازماندهى كرده باشد كه ديگر نيروى اجتماعى همچون قدرتى سياسى از او جدا نشود، فقط در آنموقع است كه رهايى انسانى كامل ميگردد.-- کارل مارکس


Sunday, October 16, 2011

انسان، طبیعت و محیط زیست
درآمدی بر "فلسفه طبیعت" مارکس
پیشگفتار
انسان معاصر دردهه دوم قرن حاضر، در مواجهه با تخریب ترمیم ناپذیر زیست محیطی و زیست بومی، دوباره با عارضه ای زیست مدارانه روبرو شده که امکان تداوم پایدار هستی انسانی و بلکه کل کره زمین و موجودات زنده اش را به پرسشی مبرم تبدیل کرده است. آخرین باری که بشر با چنین شدتی با بحران ادامه زیست درگیر شده بود، درنیمه قرن بیستم و ازپس بارش بمبهای هسته ای برسر مردم هیروشیما، و سپس رقابت هسته ای آمریکا و شوروی بود.

درآنزمان هم بسان امروز آسیب پذیری جامعه بشری و امکان ادامه حیات به بحرانی معرفتی و معیاری برای سنجش "معنای" زندگی و چالش "اصالت" انسان تبدیل گشته بود. پرسشهایی همچون: "آیا بشر آینده ای دارد؟" توسط اندیشمندان بزرگی مثل برتراند راسل، غالبا خود هستی را به "معمایی" تشبیه نموده و بدان بدیده تردید می نگریست.