"All our invention and progress seem to result in endowing material forces with intellectual life, and in stultifying human life into a material force." – Karl Marx

فقط وقتيكه فرد بالفعل انسانى، شهروند تجريدى را به خود بازگردانده باشد...وقتيكه قدرت اجتماعى خود را طورى ادراك و سازماندهى كرده باشد كه ديگر نيروى اجتماعى همچون قدرتى سياسى از او جدا نشود، فقط در آنموقع است كه رهايى انسانى كامل ميگردد.-- کارل مارکس


Monday, February 17, 2020

  
کارل مارکس و دیالکتیک رهایی «پرومته ی در زنجیر»

۱ - معرفی سیمای حماسی پرومته

«پرومته برجسته ترین قدیس و شهید تقویم فلسفی است» 
مارکس ۱۸۴۱

کیست این پرومته ای که مارکس اینگونه از او یاد می کند؟ کیست که «گوته» در وصف او شعر می سراید و بتهوون برایش اورتور می سازد؟ این موجود اسطوره ای کیست که ۲۵۰۰ سال پس از آفرینش او در تراژدی آشیلوس (Aeschylus) هنوز در ادبیات جهانی و نیز در ایران (۱) حضوری زنده و پرمناقشه دارد؟

اجازه دهید برای شروع پرومته را با گزیده هایی از زبان خود آشیلوس معرفی کنیم : 
«مرا زیر آسمان بزنجیری سخت و جانکاه بسته اند. بسبب مهرورزی به آدمیان، ایزدی نگون بخت و اسیر هستم. دشمن زئوس و منفور همه ایزدانی که به بارگاه وی راه یافته اند. بهروزی سرنوشت از آن زورمندان نیست، و اندیشه، سرچشمه پیروزی و توانایی است. زئوس بهیچ روی در اندیشه انسان رنج دیده نبود، و درسر می پروراند که نژاد او را تباه کند. مت با چنین اندیشه ای همداستان نبودم. پس به ضد او ایستادم و آدمیان را، از نیستی و فرو افتادن رهاندم»