"All our invention and progress seem to result in endowing material forces with intellectual life, and in stultifying human life into a material force." – Karl Marx

فقط وقتيكه فرد بالفعل انسانى، شهروند تجريدى را به خود بازگردانده باشد...وقتيكه قدرت اجتماعى خود را طورى ادراك و سازماندهى كرده باشد كه ديگر نيروى اجتماعى همچون قدرتى سياسى از او جدا نشود، فقط در آنموقع است كه رهايى انسانى كامل ميگردد.-- کارل مارکس


Monday, July 20, 2020

گشت‌وگذاری در حاشیه‌ی دست‌نوشته‌های ریاضی مارکس

گشت‌وگذاری در حاشیه‌ی دست‌نوشته‌های ریاضی مارکس


۱  پیش‌گفتار

«اصل کمیت یا تمایزی که توسط مفهوم تعین نیافته باشد، و اصل برابری و اتحاد تجریدیِ بی‌جان، قادر به رویارویی با ناآرامی هستی و فرآیند مطلق و درونی دیالکتیک تفکیک نیست. ادراک ریاضی، به‌مثابه کنشی بیرونی، آنچه خود تحرک‌زا است را به ماده‌ای صرف فرومی‌کاهد تا بتواند محتوای بی‌جان، بیرونی و بی‌تفاوت آن را تصرف کند.»
هگل، «پدیدارشناسی ذهن»، ص ۱۰۴

تاریخ گواه آن است که متولیانِ نااهل آرشیوهای مارکس، تا حد ممکن سالیان ِ سال آثار او را در قفسه‌های غبارگرفته مدفون کرده بودند. سرگذشت دردناک دیوید ریازانوف، اولین کسی که به‌طور جدی درصدد جمع‌آوری، دسته‌بندی و انتشار نوشته‌های مارکس بود، خود شاهد این مدعاست. به نظر می‌رسد که هریک از دست‌نوشته‌های مارکس به‌سبب تکان شرایطی عینی به روی صحنه‌ی تاریخی آمده‌اند. ازاین‌رو، «دست‌نوشته‌های فلسفی-اقتصادی ۱۸۴۴» از پس فوران جنبش‌های اروپای شرقی علیه سرمایه‌داری دولتی روسیه، و یا «گروندریسه» تحت تاثیر انقلاب‌های ضد استعماری چین و هند، زمینه انتشار یافتند.

Wednesday, July 1, 2020

اراده ، پراکسیس و ایده نیکی

اراده ، پراکسیس و ایده نیکی

هگل در آستانه گذار به «ایده مطلق» در «منطق کوچک» مبحث کوتاهی زیر عنوان «اراده» (Volition, Wollen) (بند ۲۳۴) می گشاید که به این صورت در «علم منطق» گنجانده نشده است. بحث «اراده» موجب گژفهمی هایی شد که نیازمند تامل است.

بعنوان نمونه، جورج لوکاچ در «هگل جوان» با اشاره به آن، یکم، اراده و پراکسیس را معادل یکدیگر برداشت می کند و دوم کنش را از ادراک جدا می سازد. کسی که علت وجودی اش کار نظری است، اندیشیدن را در پراکسیس تحلیل می برد. این صحت دارد که خود هگل در علم منطق تاکید کرده بود که «ایده عملی والاتر از ایده نظری است چراکه نه فقط از شانی جامع برخوردار است بلکه همچنین درحکم امر بالفعل است.» اما کار هگل به اینجا ختم نشده بود.