"All our invention and progress seem to result in endowing material forces with intellectual life, and in stultifying human life into a material force." – Karl Marx

فقط وقتيكه فرد بالفعل انسانى، شهروند تجريدى را به خود بازگردانده باشد...وقتيكه قدرت اجتماعى خود را طورى ادراك و سازماندهى كرده باشد كه ديگر نيروى اجتماعى همچون قدرتى سياسى از او جدا نشود، فقط در آنموقع است كه رهايى انسانى كامل ميگردد.-- کارل مارکس


Thursday, September 30, 2021

سه گفت‌وگو با کارل مارکس

 
سه گفت‌وگو با کارل مارکس

ترجمه‌ی علی رها

 


درباره‌ی سازمان بین‌الملل کارگران

 

[متن زیر ترجمه و تلخیص بخشی از مصاحبه‌ی لاندور با مارکس است که در ۱۸ ژوئیه ۱۸۷۱ در نیویورک ورلد منتشر شد. برگرفته از کتاب «کارل مارکس: مصاحبه‌ها و یادواره‌ها». عبارات درون [ ] افزوده‌ی مترجم است.]

لاندور: به نظر می‌رسد که جهان نسبت به بین‌الملل در تاریکی به سر می‌برد. آیا می‌توانید از این معما پرده‌برداری کنید؟

دکتر مارکس: آقای عزیز، معمایی وجود ندارد که نیاز به توضیح دادن باشد. احتمالاً به استثنای حماقت انسانی کسانی که دایم این واقعیت را انکار می‌کنند که سازمان ما علنی است و گزارش‌های کامل فعالیت‌های آن برای هر کس که مایل به خواندن باشد منتشر شده است. می‌توانید نظام‌نامه‌ی ما را با یک پنی خریداری کنید، و با پرداخت یک شیلینگ جزوه‌هایی که هرچه درباره‌ی ما لازم به دانستن باشد را به شما می‌آموزد.

 

Tuesday, September 14, 2021

طبقه چیست؟ مبارزه‌ی طبقاتی چیست؟

طبقه چیست؟ مبارزه‌ی طبقاتی چیست؟

(تأملی اجمالی در آثار مارکس به‌ویژه کاپیتال)

 

 

۱ - پیشگفتار

 

«ما در سراسر فلسفه در پی تعاریف صرفاً صحیح نیستیم چه رسد به تعاریف سلیس؛ تعاریفی که صحت آنها بی‌واسطه موردپسند تخیلات عامیانه باشد.»

هگل، منطق کوچک، افزوده‌ی بند ۹۹

 

کسانی که مختصری با ادبیات مارکسیستی آشنایی دارند چه بسیار شنیده و هنوز می‌شنوند که چون دست‌نوشته‌های فرجامین فصل کاپیتال ۳ زیر عنوان «طبقات» ناتمام است، مارکس در فهم طبقه‌ی کارگر و از آنجا مبارزه‌ی طبقاتی خلائی برجای گذاشته است. با چنین توصیفی، طبعاً مارکسیت‌های پسا-مارکس وظیفه‌ی خود می‌دانند که در جهت پر کردن چنین خلائی تلاش کنند. اما پرسش این است: آیا شناخت طبقه در گرو روشی آمپریک و یا جامعه‌شناسانه است؟ آیا معضلی صرفاً سیاسی و یا اکونومیستی است؟ آیا به‌راستی به دنبال شناخت سرشت طبقه‌ی کارگر هستیم و یا درپی یک تعریف شبه‌انضمامی  یعنی جزمی  تا از چالش کاویدن تمامیت منظومه‌ی فکری مارکس روی برتابیم؟

Monday, September 13, 2021

یادداشت ها در باره ی آدولف واگنر (۱۸۸۱)

 (یادداشت ها در باره ی آدولف واگنر (۱۸۸۱

(مجموعه آثار مارکس و انگلس به انگلیسی، جلد ۲۴، ص ۵۳۰)



(یادداشت مترجم: متن زیر گزیده ای از دستنوشته ی مارکس است امید است که این نوشته برای روشن کردن رابطه ی کالا و شکل ارزشی که از آن مشتق شده است، دستکم پرسش هایی ایجاد کند.)

 

ارزش. از نظر آقای واگنر، نظریه ارزش مارکس سنگ بنای سیستم سوسیالیستی اوست (ص ۴۵). از آنجا که من هرگز "سیستمی سوسیالیستی" ایجاد نکرده ام، این از خیالات واگنر ، شوفل و سایرین است.

 

آقای واگنر همچنین فراموش می کند که برای من موضوع نه "ارزش" و نه "ارزش مبادله"، بلکه کالا می باشد.

Sunday, September 12, 2021

الجزایر، مالکیت اشتراکی و استعمار فرانسه

 الجزایر، مالکیت اشتراکی و استعمار فرانسه



(برگزیده ای از دفتر رونوشت های کارل مارکس از کتاب کوالفسکی)



شکل گیری مالکیت خصوصی زمین (در نظر بورژوازی فرانسه، شرط لازم کلیه ی پیشرفت ها در عرصه ی سیاسی و اجتماعی است). حفظ بیشتر مالکیت اشتراکی «به عنوان شکلی که پشتیبان تمایلات کمونیستی در اذهان است» (Debats de l'assemblee nationale، 1873) هم برای مستعمره و هم برای وطن خطرناک است. توزیع دارایی های قبیله ای تشویق و مقرر می شود، یکم، به عنوان وسیله ای برای تضعیف قبایل زیر دست که همواره انگیزه ی قیام دارند؛ دوم، به عنوان تنها راه انتقال هرچه بیشتر مالکیت زمین از بومیان به استعمارگران. این سیاست از سال ۱۸۳۰ تا به امروز توسط فرانسوی ها و تحت تمام رژیم هایی که از یکدیگر حمایت کرده اند دنبال شده است. گاهی ابزار تغییر می کند؛ هدف همواره یکسان است: تخریب مالکیت اشتراکی بومی (و تبدیل آن) به ابژه ی خرید و فروش رایگان، و از این راه، آسان کردن انتقال نهایی به استعمارگران فرانسوی.

Tuesday, September 7, 2021

درآمدی بر مفهوم «شیئیت» در منظر مارکس

 درآمدی بر مفهوم «شیئیت» در منظر مارکس

 

پیشگفتار

متن حاضر نه یک بررسی همه‌جانبه و پژوهشی بلکه صرفاً درآمدی برای بحث پیرامون مفهوم شیئیت است. البته بحث و مجادله بر سر این مفهوم نزد مارکس تازگی ندارد. اما محور اصلی این مباحث  به‌درستی  کتاب اول کاپیتال، به‌ویژه فصل نخست بوده است. در واقع به لحاظ اکنونیت و موضوعیت «بت‌وارگی کالایی» و چیزگونگی روابط اجتماعی سرمایه‌داری، هر قدر هم که در این‌باره تبادل نظر شود، باز هم ناکافی است و هنوز نیازمند پژوهش‌هاو گفتگوهای بیشتر است.    

اما متن حاضر با اذعان به کمال‌یافتگی مفهوم شیئیت در کاپیتال، برآن است تا ریشه‌های نظری آن را در مارکس «جوان»، در نقد فویرباخ و نیز «نقد دیالکتیک هگل» جست‌وجو کند. این‌که شالوده‌ی نظری مارکس را در دست‌نوشته‌های اقتصادی-فلسفی ۱۸۴۴ می‌توان بازیافت، سخن تازه‌ای نیست. اما چنین بیانی باید در هر مورد معینی تشریح و مستدل شود. آن‌چه نیازمند تأکید است رشد خارق‌العاده‌ی مارکس و قوام‌یابی مبانی نظری او بین سال‌های ۴۵-۱۸۴۳ است. می‌توان ادعا کرد که «تزهایی درباره‌ی فویرباخ» نقطه‌ی اوج شکل‌گیری سپهر اندیشه مارکس است.