"All our invention and progress seem to result in endowing material forces with intellectual life, and in stultifying human life into a material force." – Karl Marx

فقط وقتيكه فرد بالفعل انسانى، شهروند تجريدى را به خود بازگردانده باشد...وقتيكه قدرت اجتماعى خود را طورى ادراك و سازماندهى كرده باشد كه ديگر نيروى اجتماعى همچون قدرتى سياسى از او جدا نشود، فقط در آنموقع است كه رهايى انسانى كامل ميگردد.-- کارل مارکس


Tuesday, January 26, 2021

مارکس، اشتیرنر، فلسفه و انقلاب

 مارکس، اشتیرنر، فلسفه و انقلاب 

«انقلاب می‌تواند به هر نیتی سرهایی را که فلسفه برای اندیشیدن به کار برده است از تن جدا کند. اما اگر انقلاب بر فلسفه مقدم می‌بود، فلسفه هرگز نمی‌توانست از سرهای بریده‌شده توسط انقلاب استفاده کند.»


هاینریش هاینه، دین و فلسفه در آلمان

 

شاید ماکس اشتیرنر (Max Stirner)، یکی از مقلدان هگل از «جامعه‌ی آزاد»، شخصیت‌یابی همان «روح زیبا»ست که هگل توصیف کرده بود. به نظر اشتیرنر، هر چیزی غیر از فردانیّت ناب و «یگانه» شایسته‌ی نابودی است. وی ضمن باور به یقینِ به خودِ فرد (Ego)، همه‌ی میانجی‌ها، همه‌ی امور عام و هرآنچه فرد را به یک کل متصل می‌کند، رد می‌کرد. بنابراین نوشت: «نگرانی من نه الاهی است نه انسانی، نه حقیقی است نه خوب، عادلانه و آزاد، بلکه فقط آنچه از آنِ من است، و این نه یک نگرانی عام بلکه نگرانی "یگانه" است؛ همانطور که بی‌نظیرم، هیچ چیز برایم بیش از خودم واجد ارزش نیست.» (منیت و خودش، ۱۸۴۵، ص ۴۱)

Tuesday, January 5, 2021

مارکس، انگلس و حکایت پرماجرای جلد اول کاپیتال

 مارکس، انگلس و حکایت پرماجرای جلد اول کاپیتال 

 

 

پیش‌گفتار

 

۱۴ سپتامبر ۱۸۶۷ – سرانجام جلد اول کاپیتال در ۱۰۰۰ نسخه منتشر شد. بیش از ۸ سال از تاریخ انتشار سهمی بر نقد اقتصاد سیاسی (از این پس نقد) گذشته بود. مارکس در پیش‌نویس کتاب علت تاخیر طولانی را به بیماری‌های خود که سال‌ها طول کشیده بود، مرتبط کرده و این اثر جدید را ادامه‌ی آن «پاره‌ی نخست» معرفی می‌کند.

در واقع مارکس در ۲۱ مارس ۱۸۶۵ قرارداد انتشار کتاب را با ناشر، اوتو میسنر، بسته بود. در آن قرارداد قید شده بود که نویسنده تا اواخر ماه مه همان سال دستنویس‌هایش را به ناشر تحویل دهد. بند اول قرارداد تأکید می‌کند که این اثر در ۲ جلد منتشر شود. در دسامبر ۶۶، مارکس بخشی از دستنوشته‌ها را برای ناشر پست می‌کند و چند ماه بعد برای ملاقات او به همراه باقی دستنوشته‌ها به ‌ هامبورگ سفر می‌کند. او در آن ملاقات میسنر را متقاعد می‌سازد که ابتدا جلد اول را منتشر کند و توافق می‌کند که تا چند ماه دیگر، جلد دوم را تحویل دهد که در واقع چنین نشد.