"All our invention and progress seem to result in endowing material forces with intellectual life, and in stultifying human life into a material force." – Karl Marx

فقط وقتيكه فرد بالفعل انسانى، شهروند تجريدى را به خود بازگردانده باشد...وقتيكه قدرت اجتماعى خود را طورى ادراك و سازماندهى كرده باشد كه ديگر نيروى اجتماعى همچون قدرتى سياسى از او جدا نشود، فقط در آنموقع است كه رهايى انسانى كامل ميگردد.-- کارل مارکس


Monday, May 4, 2020

سفرهای پرماجرای نخستین فصل «سرمایه»


سفرهای پرماجرای نخستین فصل «سرمایه»
«درک کامل سرمایه مارکس، به ویژه نخستین فصل آن، بدون مطالعه و فهم کل منطق هگل غیر ممکن است. درنتیجه هیچیک از مارکسیست های نیم قرن گذشته مارکس را درک نکرده اند!!»
لنین، مفاهیم «علم منطق» هگل

۱ - استالین:

پایه گذار یورش همه جانبه به فصل نخستین سرمایه استالین بود. او در سال ۱۹۴۳ به مدرسین روسیه دستور داده بود که در آموزش سرمایه، فصل اول را نادیده بگیرند. با اجرایی شدن این فتوا، کتاب های درسی آموزش «مارکسیستی»، با حذف آن فصل، در ساختمان دیالکتیکی سرمایه تجدید نظر کردند.


۲ - لویی آلتوزر

سالها بعد، با چند دهه تاخیر، آلتوزر نظریه پرداز حزب کمونیست فرانسه، برای جهش از روی فصل اول سرمایه مبنایی فلسفی دست و پا کرد. به بیان وی اگر مارکس هنوز احساس میکرد که باید با برخی واژه های هگلی «لاس بزند»، «آیا ما هنوز به این درس نیاز داریم؟» باور نکردنی است اما او چنین «پرسشی» را در کتاب «دفاع از مارکس» (!) مطرح می سازد. او در آنجا به کارگران توصیه می کند که خوانش سرمایه رابا فصل نخست شروع نکنند و سپس اضافه می کند: «این پیشنهادی است که آنرا ضروری تشخیص می دهم.» به دیده او «دشواری های خاصی که در جلد اول، بویژه واژه شناسی آن، در فرازهای معینی از فصل نخست، بخش اول و تئوری بتوارگی پرستی وجود دارند، بقایای میراث هگلی او هستند.»

۳ - گئورگ لوکاچ

لوکاچ در کتاب «تاریخ و آگاهی طبقاتی»، در بخش «شیء وارگی و آگاهی پرولتاریا»، بدون اطلاع قبلی از دفاتر فلسفی لنین، بطور مستقل به این نتیجه می رسد که: «همواره این ادعا، که ناموجه هم نیست، مطرح شده است که فصل مشهور در منطق هگل که به «هستی»، «نیستی» و «شدن» می پردازد، کل فلسفه او را دربر دارد. با حقانیتی یکسان می توان این ادعا را مطرح کرد که فصلی که به بتواره گی کالایی می پردازد کل ماتریالیسم تاریخی را درخود دارد.» باعث تاسف است که لوکاچ پس از مدتها کرنش در برابر استالین، و باوجود شرکت در انقلاب مجارستان، در آستانه اعتلای جنبش های جهانی دهه ۶۰، در سال ۱۸۶۷ در پیش نویس جدیدی که بر این اثر تاریخی نوشت، بسیاری از مفاهیم اصلی کتاب خود را پس گرفت!

۴ - ژاک دریدا

من در گفتمانی جداگانه  کتاب «اشباح مارکس» دریدا را به دقت نقد خواهم کرد چون نیازمند بحثی مفصل است. فقط اشاره می کنم که چنانچه خواننده این اثر بردباری بخرج دهد و واژه پراکنی های بیکران او را تحمل کند، در می یابد که در نزد او نهایتا همه چیز از بازار یا مبادله کالایی سرچشمه می گیرد و نه از بیگانگی کار در خودِ فرآیند تولیدی. 

۵ - کارل مارکس

در درجه نخست باید یادآور شد که مارکس فصل نخست سرمایه را پس از اتمام کل جلد اول به نگارش درآورد. درحقیقت این فصل دریچه ای است به سوی کل کتاب. سپس باید متذکر شد که مارکس در این فصل، بویژه بخش بتوارگی کالایی، تغییرات بسیاری وارد کرد. او پس از کمون پاریس و آشکار شدن شکل جدیدی از تعاون آزادانه اجتماعی، در چاپ فرانسوی و چاپ دوم آلمانی، خطوط اصلی این تغییرات را برشمرد. خود او اذعان می کند که فصل نخست «عامیانه» نیست اما تاکید می کند که من خواننده ای را مد نظر دارم که بخواهد چیزی بیاموزد و برای خود بیاندیشد. «به نظر می رسد که ظرفیت عظیم تئوریک که گویا خصیصه موروثی آلمانی هاست از میان طبقات باصطلاح تحصیل کرده رخت بربسته است و درعوض درمیان کارگران احیا شده است.»

همانطور که مارکس خاطر نشان کرده بود، هر آغازی در علوم همیشه دشوار است. شاهراهی برای نفوذ در علوم وجود ندارد. کسانی که تا حدی با مکاتبات مارکس و انگلس پیرامون کتاب سرمایه آشنایی دارند می دانند که مارکس سعی بسیاری کرد تا انگلس را نسبت به فصل نخست سرمایه متقاعد کند. انگلس به او پیشنهاد داده بود که «فیلیستن ها» قادر به فهم آن نیستند. پاسخ مارکس این بود که من این کتاب را نه برای آنها بلکه برای جوانانی نوشته ام که تشنه دانش هستند.

بهرحال او بخشی از پیشنهادات انگلس، از جمله تقسیم بندی فصل به بخش های کوتاه تر را پذیرفت و در چاپ اول به سبک هگل افزوده هایی را به هر قسمت در ضمیمه کتاب منظور کرد. البته مارکس در چاپ های بعدی این افزوده ها را در خودِ فصل ادغام کرد. 

مارکس فصل نخست را با «کالا» بعنوان «سلول» اندام واره روابط اجتماعی سرمایه داری آغاز می کند. سپس نشان می دهد که کالا وحدت ضدین است. اما این ماهیت دوگانه کالایی صرفا جنبه پدیداریِ تضادی زنده در سرشت دوگانه خودِ کار است. «من نخستین کسی بودم که ماهیت دوگانه کار نهفته در کالاها را نشان داده و به صورت انتقادی بررسی کرده ام… این موضوع برای فهم اقتصاد سیاسی اساسی است. برای همین آنرا در فصل نخست منظور کرده ام.»

فراموش نکنیم که مارکس در پیشگفتار چاپ نخست سرمایه عنوان کرده بود که: «ذهن بشر بیش از ۲۰۰۰ سال بیهوده کوشیده است تا به کنه آن پی ببرد…چرا؟ چون پیکر را بعنوان یک اندامواره کل آسان تر می توان مطالعه کرد تا سلول هایش. علاوه براین، در تحلیل اشکال اقتصادی میکروسکوپ و معرف های شیمیایی کاربرد ندارند. آنچه باید جایگزین هردوشود، قدرت انتزاع است.»







No comments:

Post a Comment